سرگذشت قوم عاد دیروز و قوم عاد امروز
این قوم کافر و بت پرست بودند و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند:
«وَ تِلْکَ عادٌ جَحَدُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنید »
«و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و پیامبران او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروى کردند.»
چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند، تا اینکه هود(ع) بر ایشان مبعوث شد.
ما برای این سرگذشت این اقوام را در این چند مقاله بررسی میکنیم تا بدانیم که بر اقوام گذشته چه رفته است و علت ظغیان انان چه بوده و انتهای این سرکشیهای آنان به کجا انجامیده و چه مشابهاتهایی بین کارها و اعمال و سران آن اقوام و امروز ما وجود دارد و یا چه ارتباطی می تواند بین این اقوام و آخرالزمان وجود داشته باشد ؟
قطعا مجموعه گناهان ان اقوام از عاد و ثمود و...نشان میدهد که ما امروز همان راهی را میرویم که انان هزاران سال پیش می رفته اند و اگر در صدد توبه الهی بر نیاییم می بایست منتظر عذاب الهی باشیم اگر چه عذاب الهی هم اکنون در جهان ما رخ داده است وجود حکومتهای ظالم و و انواع گناهانیکه ما با آنها خو گرفته ایم خود نوعی از عذاب الهی از نوع ادنی می تواند باشد و لی برای اتدراج عداب الهی اگر چاره ای نکنیم بزودی آن عذاب بزرگ خواهد رسید.
نگاهی اجمالی به قوم عاد
نام قوم عاد در قرآن ۲۴ بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است.[۲]برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق میشود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی میکرده اند) و قبیلۀ دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.[۴]
اینکه قوم حضرت هود (ع) کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود (ع) باشد.[۵]
قوم عاد در قرآن
یاد کرد قرآن از قوم عاد:«وَ اذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَینِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنىِّ أَخَافُ عَلَیْکمُْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم »[۶]تعبیر به « اخ » (برادر) براى بیان نهایت دلسوزى و صفاى این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که مىدانیم در مورد عدهاى از پیامبران بزرگ در قرآن مجید آمده است، آنها برادرى دلسوز و مهربان براى اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکارى مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشارهاى به ارتباط خویشاوندى میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.[۷]
ویژگیهای قوم عاد وشهر آنها
از آیات قرآن بر میآید که قوم عاد، بلند قامت و نیرومند بوده اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ میساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمینهای حاصلخیز بوده اند. قرآن از آنها اینگونه یاد میکند:«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ. إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ. الَّتىِ لَمْ یخُْلَقْ مِثْلُهَا فىِ الْبِلَد »[۸]
در اینکه «ارم» نام شخص یا قبیله است، یا نام محل و شهرى، در میان مفسران گفتگو است. ولى مناسب با آیه بعد، این است که «ارم» نام شهر بینظیر آنها باشد.
«عماد» به معنی ستون و جمع آن « عُمُد» است.
بنا بر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهاى ستون مانند قوم عاد است، و بنا بر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهاى با عظمت و کاخ هاى رفیع و ستونهاى عظیمى است که در این کاخها به کار رفته بود، و در هر دو صورت اشارهاى است به قدرت و قوت قوم عاد.[۱۰]
معنای «ذات العماد» آن است که آنها قطعه سنگ هاى بزرگى را به اندازه بلندى کوه، از کوهى مىبریدند و پایه مىساختند، بعد این ستونها را در هر کجا مىخواستند مىافراشتند، سپس در بالاى آن کاخهاى خود را مىساختند بدین سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.[۱۱]
آئین قوم عاد
این قوم کافر و بت پرست بودند و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند:«وَ تِلْکَ عادٌ جَحَدُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنید »[۱۲]
چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند، تا اینکه هود(ع) بر ایشان مبعوث شد.
رسالت حضرت هود(ع)
"هود" این نام بدین جهت بر او نهاده شده که از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند هدایت یافت و به آن مبتلا نگردید. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهى رهانیده و به شاهراه هدایت برساند.[۱۴]
نخستین دعوت هود(ع)، همان دعوت تمام انبیا بود، دعوت به سوى توحید و نفى هر گونه شرک ،چه افترا و تهمت ى از این بالاتر که براى بتهایی بىارزش آن همه مقام قائل میشدند.[۱۶]
"هود" این نام بدین جهت بر او نهاده شده که از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند هدایت یافت و به آن مبتلا نگردید. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهى رهانیده و به شاهراه هدایت برساند.
« وَ إِلىَ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْترَُونَ »
« (ما) به سوى (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم (به آنها) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست. شما فقط تهمت مىزنید (و بتها را شریک او مىخوانید)»
نخستین دعوت هود(ع)، همان دعوت تمام انبیا بود، دعوت به سوى توحید و نفى هر گونه شرک ،چه افترا و تهمتى از این بالاتر که براى بتهایی بىارزش آن همه مقام قائل میشدند.
«وَ یَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلىَ قُوَّتِکُمْ وَ لَا تَتَوَلَّوْا مجُْرِمِین »
«و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید و گنهکارانه، روى (از حق)بر نتابید!»
برخى گفتهاند: قوم عاد دچار خشکسالى شده بودند و هود (با بیان این جمله) به آنها وعده داد که اگر توبه کنند، با آمدن باران سر زمینشان سر سبز و خرم و مزارعشان آباد گردد، و درختها بارور و میوهها فراوان شود.
«قوّت» در اینجا بمال و فرزند و نیرو تفسیر شده و همه اینها چیزهایى است که انسان بدانها نیرو گیرد.
هود (ع) در اندرز ایشان نهایت سعی خود را کرد، اما آنان رسالت او را انکار کردند:
«قَالُواْ یَهُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَ مَا نحَْنُ بِتَارِکىِ ءَالِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَ مَا نحَْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِین »
« گفتند: «اى هود! تو دلیل روشنى براى ما نیاوردهاى! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو رها نخواهیم کرد! و ما (اصلًا) به تو ایمان نمىآوریم.»
نسبت جنون به او دادند، جنونی که بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود:
« إِن نَّقُولُ إِلَّا اعْترََئکَ بَعْضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوءٍ »
« ما (درباره تو) فقط مىگوییم: بعضى از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده اند!»
و این بهترین دلیل بر خرافه پرستی آنها بود. اما هود (ع) بیزاری خود را از بت ها اعلام داشت:
«قَالَ إِنىِّ أُشهِْدُ اللَّهَ وَ اشهَْدُواْ أَنىِّ بَرِىءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ »
«(هود) گفت: من خدا را به شهادت مىطلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار مىدهید...»
و به آنها اخطار کرد: اگر حق را نپذیرید نابود خواهید شد و قوم دیگری، جانشین شما خواهد گردید:
«فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکمُ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکمُْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبىِّ قَوْمًا غَیرَْکم...»
«پس اگر روى برگردانید، من رسالتى را که مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما مىکند...»
سرانجام قوم عاد
بعد از سه سال قحطی و توبه نکردن قوم خیره سر عاد، ابر سیاهی در آسمان ظاهر میشود گمان میکنند، میخواهد باران ببارد، ولی آن در حقیقت شروع عذاب بود:« فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتهِِمْ قَالُواْ هَذَا عَارِضٌ ممُّْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیم »[۱۷]
این قوم بوسیلۀ باد ی عجیب، عذاب شدند که با تعابیر مختلف در قرآن بیان شده است:۱-«رِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَة(تند بادى طغیانگر و سرد و پرصدا).»[۱۸]
۴-« رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیم »[۲۲]
البته اینکه این باد چه بادی بوده است، خالی از ابهام نیست؛ آیا تند بادی بوده پر قدرت که مردم را به این طرف و آن طرف میافکنده یا اینکه دارای سوزاندگی و مسمومیت خاصی بود که همه چیز را چون استخوان، پوسیده میکرده است؟[۲۳]
۱. | ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴ش، دوم، ج ۲،ص ۶۶۴. |
۲. | ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ش، اول ،ص ۶۱. |
۳. | ↑ قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، ششم، ج ۵، ص ۶۷. |
۴. | ↑ قصه های قرآن بر اساس تفسیر نمونه، پیشین، ص ۶۱. |
۵. | ↑ فعال عراقی نژاد، حسین؛ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۷۸ش، دوم ،ج ۱،ص ۲۷۴. |
۶. | ↑ احقاف/سوره۴۶،آیه۲۱. |
۷. | ↑ مکارم شیرازی ،ناصر وهمکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، اول،ج۲۱، ص۳۵۱. |
۸. | ↑ فجر/سوره۸۹،آیه(۶-۸). |
۹. | ↑ داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، پیشین، ۲۷۵. |
۱۰. | ↑ تفسیر نمونه، پیشین، ج۲۶، ص۴۵۲. |
۱۱. | ↑ شیخ صدوق،معانی الاخبار، ترجمه عبد العلى محمدى شاهرودی،۱۳۷۷ش،دوم، ج۱، ص۱۰۹. |
۱۲. | ↑ هود/سوره۱۱،آیه۵۹. |
۱۳. | ↑ صدرحاج سید جوادی، احمد ودیگران؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴ش، اول، ج ۱۱،ص ۴. |
۱۴. | ↑ معانی الاخبار، پیشین، ج۱، ص۱۰۸ |
۱۵. | ↑ هود/سوره۱۱،آیه۵۰. |
۱۶. | ↑ تفسیر نمونه، پیشین، ج۹، ص۱۲۸. |
۱۷. | ↑ احقاف/سوره۴۶،آیه۲۴. |
۱۸. | ↑ الحاقه/سوره۶۹،آیه۶. |
۱۹. | ↑ فصلت/سوره۵۱،آیه۱۶. |
۲۰. | ↑ ذاریات/سوره۵۱،آیه۴۱. |
۲۱. | ↑ معانی الاخبار ،پیشین ،ج۱،ص۱۰۸. |
۲۲. | ↑ احقاف/سوره۴۶،آیه۲۴. |
۲۳. | ↑ ذاریات/سوره۵۱،آیه۴۲. |